به این بهانه گفتوگویی با مهدی انتصاری از دوستان این شهید بزرگوار انجام دادیم.
انتصاری سابقه آشنایی با «شهید حاجیحاتملو» را به 14 سال پیش و جریان اردوی مناطق جنگی جنوب، مرتبط کرده و میگوید: سید احسان از بچههای هیئتی و پا به کار بود که با هم در هیئت حزب الله گرگان و هیئت فاطمیون شرکت میکردیم.
مهدی انتصاری که روزی در مسجد جمکران با «شهید حاجیحاتملو» صیغه برادری خوانده است، درباره خصوصیات اخلاقی او اضافه میکند: ویژگی بارز سید احسان این بود که دل کسی را نمیشکاند. همچنین از هیچکس ناراحت نمیشد. یعنی در واقع آنقدر تواضع داشت که برای خودش جایگاه ویژهای قائل نبود تا به خاطر آن از دیگران ناراحت بشود.
این دوست «شهید حاجیحاتملو» با اشاره به لبخندها و نگاه معصومانه شهید میافزاید: همیشه به گوشهای از هیئت میرفت و در کمال آرامش عزاداری میکرد. ما اسیر روحیات او بودیم.
انتصاری، اعتقاد «شهید حاجیحاتملو» به نماز اول وقت و نماز جماعت را از ویژگیهای دیگر این شهید برشمرده و میگوید: مسجد قائم(عج) در گرگان جدید پاتوق شهید سید احسان و دوستانش بود و تلاش میکرد که همه قرارها و ملاقاتهایش را با دوستان در این مسجد برگزار کند. تشییع پیکر او هم باعث شد دوباره دوستانی که سالیان سال از محله رفته بودند یا کمتر به مسجد میآمدند، به این بهانه دیدارشان تازه شود. سید احسان باز هم باعث پیوند دوستان شد.
همه دوستان از گرگان، اصفهان، قم و دیگر شهرها تا صبح سر مزار سید احسان جمع شده بودند. برخی از این دوستان را حدود 12 سال ندیده بودیم. آرزو داشت بر سر مزارش روضه امام حسین(ع) برقرار باشد و ما تا صبح بر سر مزارش ذکر و مناجات داشتیم.
«شهید حاجیحاتملو» عاشق «آقا» و در ولایتپذیری، کمنظیر بود.
سید احسان در تیپ مهندسی جواد الائمه (ع) و در گردان تخریب مشغول بود و آنقدر در تهران به مسئولان امر مراجعه و اصرار کرد تا توانست به سوریه اعزام شود.
ما دوستان «شهید حاجیحاتملو» از این ناراحتیم که چرا بدون خداحافظی رفت؛ چون اعزامش کاملا غیرمترقبه و ناگهانی شد و هیچکدام از دوستان، از رفتن او خبر نداشتند. آرزو داریم که فقط چند روز دیگر در بین ما بیاید تا یک دل سیر او را تماشا کنیم و لذت ببریم.
مراسم تشییع پیکر او آنقدر شلوغ بود که حتی دست ما به تابوت او هم نرسید. شهادت او روح تازهای به گرگان داد و خیلی صدا کرد.